دخترم مایسا

به دنیا اومدن دخترم

دختر قشنگم امروز که اینارو مینویسم یک سال از زندگیت گذشته یعنی کمتراز هفت ساعت دیگه تولدته  پارسال این موقع بیمارستان بودم و دردام داشت شروع میشد البته دردای شدیدم ولی از دوروز پیش دردای ارومم شروع شده بود خلاصه اینکه یه شبم تو اورژانس بودم و قرار بود صبح مرخص بشم چون دهانه رحمم بسته بود ولی صبح که دوباره دکتر معاینم کرد گفت دوسانت بازه و باید بری اتاق زایمان و من ساعت ۶ بعد از ظهر رفتم بستری و ساعت دوازده دردام شروع شد  خیلی درد سختی بود انگار از وسط داشتم جدا میشدم و بعدش ساعت ۶:55دقیقه تو به دنیا اومدی وقتی تو اومدی همه دردام یادم رفت و تورو گفتم گزاشتن روسینم و من بوست کردم حس خییییلی خوبی بود البته تو خیلی کوچولو بودی چون هشت ماهه د...
18 مهر 1398
1